برای دردانه خواهرم

ساخت وبلاگ

#دنیا_نوشت

از جمله ریاضیات دلنشین زندگیم عدد یکه!تولد ریشه هام که از قضا دوتاشون اول مهری اَن و تولد خواهرم،پاره تنم که اول بهمنه!

یادم می آد بچه که بودیم،شبای تابستون به زور بیدار نگهت می داشتم تا واست کتاب قصه جدیدمُ بخونم،دو سالت بود و هیچی از کتاب به جز پاره کردنش نمی فهمیدی که برات با پونصد تومن پسندازم"بیلی بی حوصله"رو خریدم،بزرگتر که شدی وقتی کاردستیای مدرستُ درست می کردم یه‌جوری نگاهم می کردی که فکر می کردم دارم اتم می شکافم و عنصر کشف می کنم،حتی شبایی که تا خود صبح وراجی می کردم نمی گفتی:"برو بزار بخوابم"می گفتی:"حرف بزن تا خوابم ببره!"بعد من فکر می کردم خیلی جذبه دارم که اینو می گی،هر کاری می خواستم بکنم یه جوری رفتار می کردی که انگار اون کار فقط یونیک منه و خب من بخش بزرگی از اعتماد به نفسمُ مدیون تواَم،پایه مسخره بازیام بودی و هستی،مسافرتای نزدیک...بیرون رفتن...تجربه طعمای جدید و انجام یه سری کارا و شعرای"سهراب"فقط با تو حال می ده...برای بار هزارم دیدن"پنگوئن های آقای پاپرز"و محو افسونگری های واکین فونیکس شدن هم همینطور!به طرز اعجاب انگیزی در اوج فهم و شعور قرار داری و رفتارت به شدت جذابت کرده،دختر به شدت احساساتی خونه هستی و به شدت تر مراقب و خشن که این پارادوکس تو رو تبدیل کرده به یه دختر فوق العاده قوی و محکم درست همونجور که تو رویاهام‌ تصورت می کردم،درایت و قدرتت به بابا رفته و مهربونی و خانومیت به مامان و مهمتر از همه من خواهر بودنُ با تو یاد گرفتم!

قطعا و بی تردید تو سهم عظیمی در آینده و خوشبختی من داری!

خلاصه این که:قدح زندگیت پر مِی جانانم،تولدت هم مبارک برای ما و نور برای خودت نویسندگی...

ما را در سایت نویسندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donya7107 بازدید : 115 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 19:38